مـــن...! "
فقط برای خودم هستم
خودِ خودم...
نه عروسکی ام و نه محتــــــاج نگاهی
برای تو که صورتــ
ـــهای رنگ شده را می پرستـــی نه سیرت آدمها
را ،
هیــــــچ ندارم...
راهت را بگیر و برو....
ﺣﻮﺍﻟﻲ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ...!!
عمر من هم پاییزی دارد...
وقتی همه ی رنگ هایم را از دست می دهم ...
حال که به اختیار طبیعت پاییزی در راه است،
چرا بهار روحم را نابود کنم ... ؟
··ﺤﺠﺎﺏ ﻣﻦ··
دست درازی به روحم را محدود می کند
و بهاری ابدی برایم به ارمغان می آورد ...
چـــــادرت را بر ســـــرت بیانـــــداز
بیـــــروטּ بیـــــا
بیــــا بـہ تـــمـــــاشـــاے ᓅـصـــــل "ᓘـشڪسالے حــــجــــاب"
بگـــــذار ᓆـداســــت چـــــادرت
دســــتے بڪشـــــد بـــــر ایـــــن "ᓘـزاטּ زدگے حـــــیا"
بــــگــــذار ڪوچـہ و ᓘـیاباטּ زیرگــــامـــــهاے نجیــــب تو احســــا๛ غرور ڪننـــد
بــــگـــذار ببینــــند برگـــــهاے درᓘـت بے عـᓅـــــتے
چگــــونـہ زیر پایــــت ᓘـش ᓘـش میڪند
به دختر خانمها می گیم حجاب ........... میگن خب پسرا نگاه نکنن
به آقا پسرها میگیم نــــــــــگاه ........... میگن خب دخترا اینجوری نگردن
من میگم: من اگر برخیزم ... تو اگر برخیزی ... همه بر می خیزند.
من اگر بنشینم ،تو اگر بنشینی ... چه کسی برخیزد؟؟؟
به جای انداختن توپ تو زمین دیگران بیاید از خودمون شروع کنیم.....